كشف بامزه مديري:«دروغ دون» پشت لوزالمعده است!
 
هادي داداشي ۱- نه، اگر با ذهنيت «ساعت خوش» مي‏ خواهيد پاي پكيج اول «شوخي كردم» بنشينيد، پيشنهاد مي كنم اندكي فيتيله سليقه تان را پايين بكشيد. البته هر چند دستپخت جديد مهران مديري در كل به اندازه كارهاي آيتمي گذشته‏ اش خنده دار نيست، اما جسارت شوخي هاي بخش هايي از آن بي اغراق حيرت آور است. با اين حال تفاوت شگفتي اش در قياس با «شوخي با ماهواره»، در آنجاست كه قبلي ظاهراً بدون كسب مجوز سر از بازار درآورد و اين يكي پروانه نمايش دارد. مديري در كار جديدش تعارف و رودربايستي را كنار گذاشته و در قالب دو- سه آيتم فوق العاده، حسابي به رسانه پيشين خود تاخته است. از قضا همين چند آيتم هم جزو بامزه‏ترين بخش‏ هاي «شوخي كردم» هستند. چيزي كه نمونه خفيف آنرا در «خنده بازار» ديده ايم، اينجا با توجه به فضاي بازي كه در شبكه ويدئويي وجود دارد، كاملاً شكوفا شده است. هجو بخش هاي خبري تلويزيون با مايه هاي غافلگير كننده سياسي و اجتماعي را بايد گل سر سبد پكيج نخست دانست. در اين آيتم از حساسيت گويندگان خبر به تكست اخبار و تنظيم مداوم و مضحك برگه ها با دست به عنوان نماد ظاهري شوخي ها گرفته تا مضمون رويدادها همه ايده هاي ظريفي داشته اند. به ويژه آنكه ماجراي دلخراش غرق شدن پناهجويان ايراني در راه استراليا، با شيطنت به عكس تعريف مي‌شود كه يعني پناهجويان استراليايي در راه ايران و آبهاي خليج نيلگون فارس غرق شده اند! از لا به‌لاي اين شوخي‏ها مي‏توان طعنه هاي تند و تيز مديري را تشخيص داد و از آنها لذت برد. او حتي با جسارت جالبي گزارشگران تلويزيون را نيز نواخته و عملكرد يك طرفه برخي از آنان را در قالب نحوه تهيه گزارش و مصاحبه به چالش كشيده است. شايد با توجه به نفوذ مديري در عرصه رسانه اي و بازتاب وسيع كارهاي او در ميان عامه مردم، اين كنايه هاي بجا و هوشمندانه براي تلويزيون گران تمام شود. در واقع آنچه او در اين چند آيتم به شوخي مي‏گيرد و بلافاصله هم با ميان برنامه هاي كوتاه انيميشن و لفظ «شوخي كردم» سعي در تلطيف آنها دارد، جزو مهمترين نقدهاي وارده طي سالهاي اخير بر صداوسيما هستند و هيچ وقت هم گوش شنوايي براي شنيدنشان بدهكار نبوده است. حالا بايد ديد آن ذوق زدگي كه تلويزيون در جريان توزيع آيتم هاي شوخي با ماهواره از خود نشان داد، در مواجه با «شوخي كردم» هم تكرار خواهد شد يا نه! يا مثلاً امثال كامران نجف زاده باز هم گاه و بيگاه به هر بهانه اي، از شيرين كاريهاي مديري در گزارشهايشان فكت خواهند آورد يا خير. شايد مديري و گروه نويسندگانش نيز با اين شوخيها قصد داشته اند بدرقه شيريني را براي مديران رده بالاي فعلي صدا و سيما رقم بزنند!
اما نام اين پكيج نيز حامل پيام مهمي است. پيامي كه طي سالهاي اخير در آسيب شناسي آن زياد گفته شده است. هر چند سازندگان سوژه «دروغ» را در لفافه غير حساسيت برانگيز «خلاقيت» پنهان و هر آنچه لازم بوده مطرح كرده‏اند. با مزه ترين تأكيد فانتزي روي اين مسئله زماني است كه مديري به هيبت يك جراح در اتاق عمل از قرار داشتن عضوي به نام مسماي «دروغ دون» در پشت لوزالمعده سخن مي راند كه در بعضي ها موجب مي‌شود مثل اسب دروغ بگويند!
با اين وصف، طنز تكان دهنده تنيده شده در اين چند آيتم، در جريان تلاقي با آيتم هايي خنك چون انسان هاي اوليه، زوج جوان (با بازي سحر زكريا و برزو ارجمند) يا گلايه مندي والديني درباره فرزندشان ( با بازي شبنم فرشاد جو و هادي كاظمي) كه شبيه يك فايل صوتي بلوتوثي است، تا حدودي كم اثر مي‌شود. به اين ها بيفزاييد آنتراكت هاي نواختن موسيقي كه در تايم حدود 33-34 دقيقه هر قسمت، طولاني و نامناسب به نظر مي‌رسند. خلاصه آنكه نمي توان حوصله كرد و آنها را در قالب روند كمدي حاكم بر كليت اثر صبورانه پذيرفت.
ضمنا پلاتوهاي مديري- كه او همواره در آنها استاد بوده - اينجا نيز همچنان دوست داشتني هستند؛ گر چه قدرت متنها به توانايي مديري در اجراي آنها نمي‏رسد، اصلاً.
2- يكشنبه گذشته در انتهاي خبري كه خبرگزاري فارس از صحبتهاي علي دارابي معاون سيما مبني بر وعده راه اندازي شبكه هاي جديد و... روي خروجي خود قرار داد، تعدادي از كاربردان كامنت هاي معني داري گذاشتند كه خواندن آنها خالي از لطف نيست. تعدادي از اين كامنت ها را كه گاه در جواب يكديگر نيز آمده اند، در ادامه مي خوانيد:
-صدا و سيمائي که مخاطب ندارد براي چي بايد بيهوده بودجه براي آن در نظر گرفت همين بودجه هم زيادشه.
-... اگه نداشت که برنامه نود 3 ميليون پيامک نميزدن. اون شبکه هاي اونور آبي که شما نگا ميکني بيننده نداره عزيز.
-... اين برنامه هست مجيدجان نه شبکه و سازمان صدا و سيما.
اين صدا و سيماي ما چرا اين همه بودجه ميخواهد اگر رسانه، ملي است که ما مردم راضي نيستيم وتازه خيلي از شبکه ها نيز اضافه است. لطفاً به رياست صدا و سيما بفرماييد دو کانال کافي است تازه يکي هم ايراد ندارد، زيرا اکثر برنامه هاي خبري مثل هم هستند حال اگر رسانه ميلي است که هيچي.
-آخه چقدر شبکه کودک؟ سه تا شبکه بس نيس؟
-يعني مملکت به اين بزرگي اين چند تا به ظاهر بازيگر را دارد با اون سوژه هاي تکراري ... دهه 60 يادش بخير.