نشستی با امیرمهدی ژوله و خشایار الوند درباره کمدی و «قهوه تلخ»


وظیفه کمدی عبور از خط قرمز نیست



امیرمهدی ژوله و خشایارالوند در چند سال اخیر در پروژه‎‎‎‎های قابل توجهی با هم همکاری داشته‎اند که حداقل در زمینه جلب نظر مخاطب و سرگرمی، مجموعه‎‎‎‎های موفقی بوده‎اند. قرار بر این بود كه به بهانه آسیب‎شناسی کمدی‎سازی در ایران با نویسندگان تازه‎ترین اثر مهران مدیری هم‎کلام شویم اما ناگفته‎‎‎‎ها و حاشیه‎‎‎‎های خود مجموعه آنچنان بود که سایه این «دربار همایونی!» در بخش‎‎‎هایی از گفت‎وگو بر دیگر بحث‎‎‎‎ها چیره شد! حاصل این گپوگفت را در ادامه خواهید خواند.

از این‎جا شروع کنیم که اصلا فلسفه کمدی چیست؟ پررنگ کردن تضادهاست و یا واکسنی برای جدیت؟

خشایار الوند: بهتر است بگوییم فرایند خندیدن، یک فرایند بشری، یکی از ویژگی‎‎‎‎های انسانی و یکی از انواع واکنش‎‎‎‎های بشر به اتفاقات اطراف است که اتفاقا دلپذیرترین و بی‎واسطه‎ترین واکنش اوست. وقتی این واکنش انسانی در طبقه‎بندی ژانر قرار می‎گیرد، آنوقت سؤال این است که ما به چه ‎چیز‎‎هایی می‎خندیم. این واکنش بستگی به خصوصیات فرهنگی، جغرافیایی و تاریخی دارد. آن‎چه که مردم 200 سال پیش به آن می‎خندیدند، ممکن است در حال حاضر سبب واکنشی مثل خندیدن نشود؛ به‎عنوان مثال مقوله‎ای که در اسکاتلند سبب خنده می‎شود، در ایران با واکنش خاصی مواجه نمی‎شود. به تعبیر دیگر ویژگی‎‎‎‎های تأثیرگذار، متفاوت بوده اما فرایند یکی است. ممکن است مقوله‎ای که سبب خنده می‎شود هزل، هجو و یا طنز باشد اما به‎باور من خندیدن فرایند مقدسی است که بی‎جهت در فرهنگ ما نکوهش می‎شود. به کسی که بیهوده بخندد و یا خیلی شوخی کند جلف می‎گوییم اما اگر کسی در یک میهمانی عبوس گوشه‎ای بنشیند، می‎گوئیم چقدر آقا بود؛ چه آدم با شخصیتی بود!

خندیدن رابطه مستقیمی با کمدی دارد و برای آن شاخصه‎‎‎هایی چون موقعیت تاریخی و جغرافیایی را ذکر کردید. در مورد همین اثر اخیر شما آیا فکر می‎کنید ده سال بعد هم می‎توان «قهوه تلخ» را دید و خندید؟

الوند: فکر می‎کنم شاید گزاره‎‎‎هایی در این سریال سبب خنده آیندگان شود که ما امروز به آنها نمی‎خندیم. داستان قهوه تلخ در 200 سال قبل اتفاق می‎افتد. اگر قرار بود این ویژگی را نداشته باشد، باید برای مردم 200 سال قبل ساخته می‎شد؛ ضمن این‎که ظرف زمانی و مکانی در قهوه تلخ محلی از اعراب ندارد.
امیرمهدی ژوله: من هم فکر می‎کنم قهوه تلخ از آن دسته آثاری است که هرچه بیشتر مشمول مرور زمان شود، مورد استقبال بیشتری قرار می‎گیرد. این اولین اثری بود که مردم به‎جای تماشای رایگان از طریق مدیوم تلویزیون، بابت آن پول دادند و اولین‎ بار بود که قرار شد یک محصول شبکه خانگی کپی نشود و مردم به‎صورت پیگیر نسخه‎‎‎‎های اصلی را دنبال می‎کردند. این البته یکسری آفت‎‎‎‎ها و سختی‎‎‎‎ها داشت و یکی از این دشواری‎‎‎‎ها این بود که برخی ماشین حساب روبرویشان قرار می‎دادند و محاسبه می‎کردند كه ما چقدر پول می‎دهیم؟ چه میزان می‎خندیم؟ 10 سال دیگر کسی دغدغه کپی یا اصل ندارد. ما سال 88 این کار را شروع کردیم و الان به سال 91 رسیدیم. در سال‎‎‎‎های بعد از انتخابات و در یک فضای پر از سوء‎تفاهم، کدر، غبارآلود، حساس و پراسترس کمتر توانستند قهوه تلخ را به‎عنوان یک اثر مستقل ببینند و به‎نظرم ده سال بعد می‎توانند به‎عنوان یک اثر مستقل به آن نگاه کنند. این کار تاریخ مصرف ندارد و ما سراغ مصادیق و این همانی‎‎‎‎ها نرفتیم. ما سراغ کجی‎‎‎‎ها و ناراستی‎‎‎هایی رفتیم که 200 سال پیش در دربار پادشاهان ما بوده و 100 سال بعد از زمان اتفاقات مربوط به دوران قهوه تلخ هم ممکن است باشد و به اعتقاد من کمدی نمایشی در هر مدیومی نباید تاریخ مصرف داشته باشد.


الوند: من خیلی هم به قضاوت عمومی معتقد نیستم. اگر از سلیقه عامه مردم تبعیت کنیم، به خطا رفته‎ایم. در یک دورانی «بابا نان داد» بیک ایمانوردی هم از پرفروش‎ترین فیلم‎‎‎‎های سینمای ایران بوده... !

در برابر این قضاوت عمومی است که رویکرد روشنفکری را هم در آثارتان مورد توجه قرار ميدهيد تا ماندگار شوند! ؟

ژوله: اولا ما روشنفکر نیستیم؛ دوما فریادی نمی‎زنیم؛ سوما حرفی نمی‎خواهیم بزنیم! می‎خواهیم سریال کمدی بسازیم. می‎خواهیم مردم فارغ از استرس‎‎‎‎ها و فشار‎‎‎های اجتماعی، در کنار خانواده لحظات شادی داشته باشند.

به اعتقاد من کمدی تنها ژانری است که می‎تواند در سینما و تلویزیون خط‎‎شکن باشد و از خطوط قرمز برای انتقال برخی مفاهیم ارزشمند عبور کند
الوند: البته وظیفه کمدی عبور از خط قرمز نیست؛ مثلا جامعه‎ای وجود دارد که هیچ خط قرمزی هم در آن نیست اما در آن‎جا هم کمدی ساخته می‎شود، آن هم در بهترین شکل. اگر بگوییم که شکستن خط قرمز‎‎‎ها جزء ملزومات کمدی است، بیراهه رفته‎ایم. کمدی در مملکت ما بدین دلیل مورد اقبال عمومی قرار می‎گیرد که توانسته است از برخی خطوط قرمز عبور کند. اكنون جامعه‎ای را فرض کنید که در آن هیچ خط قرمزی وجود ندارد؛ آیا نباید آن جامعه محصول کمدی داشته باشد؟ ضمن این‎که باز تأکید می‎کنم قضاوت عمومی را قبول ندارم. قضاوت عمومی واکنش لحظه‎ای است و بستگی به حواشی و حال جامعه دارد. مثل این‎که محصول را به‎صورت لوح فشرده تهیه کرده‎اید و می‎خواهید در منزل تماشا کنید؛ اگر حال عمومی شما خوب باشد، از آن محصول خوشتان می‎آید و اگر حال خوبی نداشته باشید، حتی اگر آن محصول اثر فوق‎العاده‎ای باشد ممکن است خوشتان نیاید. پس حال عمومی جامعه مبنای قضاوت درباره یک اثر کمدی نیست. همان فیلم بیک‎ ایمانوردی که در موردش صحبت کردم، پرفروش شد اما آیا می‎توانیم بگوییم سلیقه عمومی درست بوده است! ؟ یا همین مجموعه «دائی‎جان ناپلئون» که بر سر همه کار‎‎‎های کمدی این‎روز‎‎‎ها می‎كوبند، اگر شوخی‎‎‎‎های جنسی این مجموعه را حذف کنید، هیچی از آن باقی نمی‎ماند! همین کمدی‎‎‎‎های چند سال قبل را که می‎بینی، دیگر خنده‎ات نمی‎گیرد. کمدی روز بوده‎اند و با وقایع روز شوخی کرده‎اند. از خطوط قرمزی عبور کرده بودند که دیگر خط قرمز نیستند.

اما خود شما هم گاهي از کمدی به‎عنوان ابزاری استفاده کردید تا از خط قرمز عبور کنید؟

الوند و ژوله (همزمان): ممکن است اما عبور از خط قرمز برایمان هدف نبوده...

الوند: خطوط قرمز یک گزاره قراردادی است. از پیش تعیین شده است اما در همه زمان‎‎‎‎ها پایدار نیست. گزاره‎‎‎هایی که دوسال قبل خط قرمز بوده است، امروز جزء خطوط قرمز محسوب نمی‎شود و بالعکس. با این اوصاف چگونه کار یک هنرمند می‎تواند ماندگار شود؟ اگر ساخت کمدی قرار باشد به عبور از خطوط قرمز توجه کند و موفقیت را در عبور از خط قرمز بداند، هرگز به نتیجه نخواهد رسید و دو سال دیگر اثرش قابل اعتنا نخواهد بود. بدین ترتیب آن اثر با عبور از خطوط قرمز، تاریخ مصرف پیدا می‎کند‎.

ژوله: من مسأله‎ای را به‎صورت مصداقی در مورد کار خودمان بگویم؛ در مورد «قهوه تلخ» یک سرمایه‎گذار خصوصی آمد و سرمایه هنگفتی گذاشت و با کلی ریسک، تولید سریال را در شبکه خانگی احیا کرد. وقتی تهیه‎کننده از جیب خودش هزینه می‎کند و یک کار مفرح را در یک فضای پر سوء‎تفاهم تولید می‎کند، به خطوط قرمز و عبور از آن‎‎‎ها دیگر توجهی نخواهد داشت. من که با این شرایط حاضر نمی‎شوم ریسک کنم و خط قرمز را نادیده بگیرم.

الوند: من توضیحی درباره «قهوه تلخ» می‎دهم تا پرونده خطوط قرمز در آثار کمدی را برای شما ببندم؛ شما موضوع داستان‎تان را پيرامون درباری انتخاب می‎کنید و حاکمیتی را نقد می‎کنید. پس خواه ناخواه وارد خط قرمز‎‎‎ها می‎شوید چون «این همانی‎ها» بدون توجه به این‎که مقصود و مراد ما باشد یا نه، اتفاق می‎افتد. همیشه در جایی که ممیزی وجود داشته است، این تفکر نیز وجود داشته که عده‎ای سانسور را دور می‎زنند و موضوعی را مطرح می‎کنند اما گزاره‎‎‎‎های دیگری در نظر دارند. این مسأله اجتناب ناپذیر است و در کار ما هم هست. روزی که «برره» خلق و قرار شد ما جامعه‎ای فرضی را تصویر کنیم، معلوم شد که ما در حال نقد جامعه هستیم؛ حال این‎جامعه فرضی است و به زمان و مکانش کاری نداریم، اما نشانه‎‎‎هایی گوياي این مسأله بود که ما در حال نقد فرهنگ خودمان هستیم. خیلی‎‎‎‎ها به ما اعتراض کردند که شما به ایران و ایرانی توهین می‎کنید؛ فرهنگ ایران را دارید از بین می‎برید و... بعد هم معلوم شد تمام پیش‎بینی ما درست از کار درآمد و الان هم همین مسأله برای «قهوه تلخ» در حال تکرار است.

ژوله: خیلی هم مواظب بودیم شبیه‎سازی نکنیم و همانندسازی در ذهن تماشاگر صورت نگیرد. ما در این مجموعه از تشابهات گریختیم.

الوند: ما می‎خواستیم بگوییم بسیاری از مشکلات جامعه ما ریشه در فرهنگ ما دارد نه ریشه سیاسی؛ اگر ریشه سیاسی داشت باید در یک دوره‎ای تمام می‎شد؛ این مشکل فرهنگی است و برای همین بود که در گذشته حاکمیت‎‎‎‎های دیکتاتوری می‎خواستند مردم را بی‎سواد نگه دارند؛ برای این‎که اگر سطح سواد مردم رشد کند، دیگر به آن حاکمیت تن نمی‎دهند و در مقابلش ایستادگی می‎کنند. نمی‎دانم این حرفی که می‎گویم عبور از خط قرمز هست یا نه؛ سیاسی هست یا نه؛ اما در یک کلام بيشتر مشکلات ما ریشه در فرهنگ ما دارد و اصلا ربطی به سیاست و سیاست‎گذار و این رفت و آمد‎‎‎ها ندارد.

ژوله: مشکل ما فرهنگی- اخلاقی است. آيا 30 هزار کشته در حوادث رانندگی سیاسی است؟ آيا تجاوز و طلاق و... سیاسی است؟ مشکل اخلاقی و فرهنگی داریم که ریشه‎دار است.

بحث خوبی است اما برگردیم به بحث کمدی؛ شما به‎عنوان نویسنده به کمدی ابزاری اعتقاد دارید و یا ابزار کمدی؟
ژوله: به اعتقاد من کمدی در مدیوم تصویر، خودش اصل و رکن است؛ نه قرار است ابزار باشد و نه چیز دیگر. نمی‎توان فقط براي حل مشکلات و نادیدن معضلات از کمدی بهره گرفت. از کمدی باید به اندازه خودش توقع داشت. از یک سریال کمدی تلویزیونی باید به اندازه یک سریال با متر و معیار تلویزیون توقع داشت و از مجموعه‎ای مثل قهوه تلخ هم باید همان اندازه انتظار داشت.

زمانی که کمدی، ژانر غالب تولیدات سینما و تلویزیون می‎شود، یعنی این‎گونه سینما با اقبال بیشتری از جانب عامه مردم مواجه است. می‎خواهم کمی مصداقی‎تر و بی‎تعارف صحبت کنیم؛ فکر نمی‎کنید بافت بيمار فعلی سینمای کمدی نیاز به ترمیم و تغییر دارد؟ با احترام به تهیه‎کنندگان مجموعه قهوه تلخ، آن‎جا که صحبت سرمایه شخصی شد، «جیب مبارک» تهیه‎کنندگانی مانند حسین فرحبخش (پویا فیلم) در سینما به ذهنم متبادر شد...

الوند: سینمای حسین فرح‎بخش و افرادي مانند او به بن‎بست رسیده است و در حال حاضر هم تولیداتشان نمی‎فروشد. اگر غذایی را هر روز بخورید، دلتان را خواهد زد حتی اگر خوشمزه‎ترین غذای دنیا باشد. ايراد آن تشکیلات و محصولاتشان که موسوم به فیلم‎‎‎‎های فرح‎بخشی است، این است که خودشان را به‎روز نکرده‎اند و فکر می‎کنند اگر همان فرمول‎‎‎‎های فیلمفارسی‎‎‎‎های قبل از انقلاب را با کمی دستکاری که به‎جایی برنخورد بسازند، جواب می‎دهد. سری‎سازی و شبیه‎سازی در عرصه کمدی دیگر پاسخگو نیست. ابتذال وجه غالب کمدی‎‎‎‎های مورد بحث من و شماست که در موردشان، ایراد فراوان است. اگر كالايي مشتری نداشته باشد، تولید نمی‎شود. مگر کسی دیوانه است با پول بخش خصوصی اثری بسازد که می‎داند از اقبال عمومی برخودار نیست؟ مثل این‎که شما پیراهنی تولید کنید که آن‎قدر بدقواره و بدریخت است که کسی آنرا نمی‎خرد. حتما مشتری وجود دارد که چنین آثاری ساخته می‎شود. در دوره‎ای جلوی همه ژانر‎‎‎ها و گونه‎‎‎‎های سینمایی گرفته شد و مجال برای ساخت فیلم‎‎‎‎های کمدی فراهم گرديد؛ اشکالی هم نداشت. سیاست در آن دوره ایجاب می‎کرد كه مقداری از خط قرمز‎‎‎ها عبور کنند؛ شوخی‎‎‎‎های سخیف هم داشته باشند؛ اما مردم سرگرم شوند! چون بی‎خطر به‎نظر می‎آمد، گفتند این ژانر مشکلی ندارد. ژانر فرح‎بخشی یا هر اسم دیگری که روی آن می‎گذارید، دورانش سر آمده و پرونده‎اش بسته شده است.

اما در مقابل، دوره کمدی اندیشمند هم فرا نرسیده است؟

الوند: خیر. اگر «ورود آقایان ممنوع» از اقبال عمومی برخوردار است، باید ببینیم از چه معيارهايي بهره برده است؟ همزمان با همین فیلم «دختر شاه پریون» هم اکران شد و سؤال این‎جاست چرا این فیلم می‎فروشد و دیگری در گیشه اقبال نمی‎یابد؟ هر دو به ظاهر کمدی هستند و «دختر شاه پریون» رنگ و لعاب بهتری هم دارد. مطمئن هستم آقای فرح‎بخش و دوستانشان می‎دانند که دیگر این فرمول جواب نمی‎دهد و باید روش خود را تغيیر دهند. ابتذال جذابترین فرم تمام ژانر‎‎‎های دوران تاریخ سینمای ایران است. حاضرم شرط ببندم و مثال‎‎‎‎های فراوانی هم برای این ادعا بیاورم - آنهم از تاریخ سینمای ایران- که همیشه کار مبتذل بیشتر فروخته است. چرا؟ چون به سطح سلیقه عام نزدیکتر بودهاست؛ یعنی مردم با پدیده مبتذل با هر شکلی (کمدی، درام، اکشن و…) راحتتر ارتباط برقرار کرده‎اند و برای همین با اقبال عمومی بیشتری مواجه بودهاست. اشکال از هنرمندان نیست بلكه سطح سليقه عمومی باید ارتقاء پیدا کند تا ژانر ابتذال با استقبال مواجه نشود.